نمایش پست تنها
قدیمی 01-18-2013, 18:41   #1
jafar007
کاربر فعال
 
jafar007 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0
تشکر شده 8 بار در 8 ارسال
پیش فرض معرفت شناسي و خردگرايي

در ارتباط با خرد و خرد گرايي كه سئوال عده اي از دوستان دانشجو بوده است ، مناسب ديدم كه به تشريح فلسفي اين موضوع بپردازم . هر چند كه در مطالب دوستان تا حدودي بدان اشاره گرديده است ، ليكن در اين مقال به بسط اين موضوع خواهم پرداخت .
بطور حتم بر كسي پوشيده نيست كه خرد محصول قوه فاهمه انساني و خرد گرا نيز به كسي اطلاق مي گردد كه ازاين استعداد بتواند بنحومطلوب استفاده كند . البته بطور حتم انسانها از نيروي عقلاني خود استفاده مي كنند ولي در اينجا بحث بر سر خرد گرايي در مسائل ريشه اي و اعتقادات بعبارتي ديگر در جهانبيني و ايدئولوژي مي باشد . هنگامي كه فوئر باخ اثبات مي كند كه مطلق مد نظر هگل چيزي بجز خدا نيست و مي گويد كه اين مفاهيم توسط هگل به شكلي ديگر مطرح شده اند و از طرفي نيز بر خرد گرا بودن هگل معترفيم ، اين سئوال مطرح مي گردد كه پس خرد گرايي نتايج نادرست نيز مي تواند ببار آورد( البته چنانچه چنين نتيجه گيريهايي را نادرست بدانيم ) .
در اينجا اين مطلب به ذهن خطور مي كند كه صرف استفاده از قواي فاهمه اهميت دارد هر چند نتيجه نامطلوب به بار آيد و يا استفاده از قواي فاهمه حتما نتيجه مطلوب به بار خواهد داشت . با اين مقدمه سعي در تشريح نحوه عملكرد كمپاني ذهن انساني را دارم كه در ارتباط مستقيم با خرد گرايي نيز مي باشد .
__________________

البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم!
م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹
jafar007 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول