نمایش پست تنها
قدیمی 11-06-2012, 14:52   #1
maryam
مدیر ازمایشی
 
maryam آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Aug 2012
نوشته ها: 4,579
تشکر: 0
تشکر شده 449 بار در 299 ارسال
gfd مشاهیر و مفاخرامام* محمد غزالي*

ابوحامد محمدابن* محمد ابن* احمد طوسي* معروف* به* زين* الدين* و ملقب* به* امام* محمد غزالي* ازمعروف*ترين* عارفان* و فلاسفه* ايران* عهد سلجوقي* به* شمار مي*رود. وي* در سال* 450 ه.ق* در طوس* بدنيا آمد. پدر محمد فردي* عابد و زاهد بود كه* در كارگاهي* پشم*ريسي* مي*كرد و به* غزال* (ريسنده* يا بافنده*) شهرت* داشت*، وي* عليرغم* اينكه* مطالعات* زيادي* در علوم* عقلي* و نقلي* نداشت* ولي* همواره* آرزو مي*كرد فرزندانش* در اين* وادي* گام* نهند. پدر در هنگام* كودكي* دو پسرش* (احمد و محمد)درگذشت* و به* هنگام* مرگ*، احمد بن* محمد رادكاني* فقيه* بزرگ* طوس* را وصي* فرزندانش* قرار داد.
محمد از كودكي* به* علوم* اسلامي* علاقه* پيدا كرد و پس* از فراگيري* علوم* مقدماتي*، از طوس* به* گرگان* و نيشابور رفت* و در نزد علماي* بزرگ* آن* زمان* نظير امام* ابونصر اسماعيلي* و امام* الحرمين* به* فراگيري* فقه* پرداخت*. محمد در جواني* به* يكي* از فقهاي* معروف* عصر خود بدل* گشت* و در اين* زمان*به* نزد خواجه* نظام*الملك* وزير دانشمند سلطان* آلپ* ارسلان* و ملكشاه* رسيد. خواجه* به* اين* دانشمند جوان* علاقمند شد و در حالي* كه* محمد غزالي* تنها 33 يا 34 سال* داشت* او را به* تدريس* در مدرسه* نظاميه* بغداد گماشت*. اين* افتخاري* بس* بزرگ* براي* محمد به* شمار مي*رفت* زيرا مدرسه* نظاميه* بغداد بزرگترين* دانشگاه* اسلامي* آن* زمان* بود و تنها علماء بسيار باسواد (كه* اكثرا سالخورده* و كهنسال* بودند) اجازه* تدريس* در اين* مركز را مي*يافتند.
محمد غزالي* چهار سال* در نظاميه* بغداد تدريس* كرد; در آن* زمان* مباحث* فلسفه* و علوم* كه* به* اوج*پختگي* خود رسيده* بود دچار نوعي* تشتت* شده* بود و فرقه*هاي* مختلف* هر يك* درصدد تبليغ* آراء و عقايد خود بودند لذا بازار منازعات* و بحث*ها و جدل*هاي* فلسفي* بسيار داغ* بود و علماء فرقه*هاي* مختلف* گاها يكديگر را تكفير مي*كردند. امام* محمد غزالي* در چنين* محيطي* مدت* چهار سال* (484 ـ488) به* تدريس* و مباحثه* و مناظره* با علماي* اسلامي* پرداخت*. كلاس*هاي* درس* او در طي* اين* مدت* مملو از شاگردان* جوان* و پرشور بود و در هر يك* از جلسات* بيش* از چهار صد نفر حضور مي*يافتند. امام* محمد غزالي* در طي* اين* چهار سال* در اوج* شهرت* و مقام* بود و چند بار نيز به* عنوان* سفير پيام*هاي* سلاطين* سلجوقي* را به* خلفاي* عباسي* تقديم* نمود و خلفاي* وقت* براي* او احترام* زيادي* قائل* بودند.
محمد در سال* 488 ه. ق* به* طور ناگهاني* دچار تحولي* اساسي* گشت* و از درس* و مدرسه* و مناظره* و مباحثه* كناره* گرفت*. امام* محمد بحث* و مناظره* را محملي* براي* نادان* جلوه* دادن* مردم* خواند و در حالي* كه* دچار شوريدگي* روحي* خاصي* شده* بود از كليه* مقامات* دنيوي* دست* شست* و به* بهانه* سفر حج* از بغداد عازم* دمشق* شد و در هيئت* درويشي* ساده* و وارسته* به* سير و سياحت* در آفاق* و انفس* پرداخت*. وي* از دمشق* به* بيت*المقدس* و از آنجا به* حجاز رفت* و از مكه* عازم* شهر خود طوس* شد. محمد پس* از چندي* با اصرار فراوان* خواجه* نظام*الملك* مدت* كوتاهي* در مدرسه* نظاميه* نيشابور تدريس* نمود و پس* از آن* بار ديگر به* طوس* رفت* و تا آخر عمر در خانقاه* كوچكي* كه* ترتيب* داده* بود به* عبادت* و خلوت* و ارشاد و تهذيب* نفس* پرداخت*. اين* ده* سال* از زندگي* امام* محمد غزالي* كه* دراقصي* نقاط عالم* اسلامي* سپري* شد در زمره* اسرار آميزترين* دوران* حيات* او شمرده* مي*شود كه* به* تصوف* و عرفان* پرداخت*، به* حقايق* باطني* زيادي* نائل* آمد، در آداب* و رسوم* و افكار و عقايد فرقه*هاي* مختلف* تحقيق* كرد و در وادي* تهذيب* نفس* و عرفان* و چشم*پوشي* از تجملات* دنيوي* گام* نهاد; به* گونه*اي* كه* حدود دو سال* در مدرسه* كوچكي* در شهري* دور افتاده* رفتگري* كرد و چون* احساس* كرد ديو شهرت* و آزمندگي* او در حال* طغيان* است* شبانه* از آن* مدرسه* گريخت* و در محل* ديگري* به* خودسازي* پرداخت*.
داستان* فراز از مدرسه*; حكايت* دست* شستن* اين* فقيه* و عالم* گرانقدر از درس* و بحث* و پرداختن* به* درون* و تهذيب* نفس* است*.
امام* محمد غزالي* در سال* 555 ه.ق* در سن* نودو پنج* سالگي* در طوس* درگذشت*.
وي* در دوره* دوم* زندگي* خود كه* از زمان* (فرار از مدرسه*) يا پشت* پا زدن* به* تعلقات* دنيوي* (488)آغاز شد كتب* فقهي* و فلسفي* گران* مايه*اي* تأليف* نمود كه* هر يك* در زمره* قوي*ترين* و پرمحتواترين* كتب* اسلامي* آن* عهد به* شمار مي*روند و حكما و عرفا هر يك* از اين* كتب* را براي* ادعاي* پيغمبري* او(در صورتي* كه* مي*خواست* اين* كار را بكند) كافي* دانسته*اند. امام* محمد در دوره* دوم* زندگي* خود عليرغم* اصرار فراوان* حكام* سلجوقي* حاضر به* بازگشت* به* وضعيت* پيشين* نشد و لذت* تصوف* ودرويشي* و عرفان* را بر شهرت* و دنياپرستي* ترجيح* داد. از لحاظ خط و مشي* فكري* امام* محمد غزالي* پيرو مذهب* شافعي* (در فقه*) و مذهب* اشعري* (در اصول* ديني*) بود ولي* پيروي* از اين* دو علم* را ازروي* اجتهاد و استدلال* شخصي* مي*دانست* نه* تقليد صرف*. وي* مخالف* تعاليم* فلاسفه* و بويژه* مشائين* بود و مباحثي* نظير اعتقاد به* افلاك*، مجرد بودن* نفس* انسان*، ازلي* و ابدي* بودن* عالم* و وجود و بسيط بودن* خداوند را قبول* نداشت*.
امام* محمد غزالي* با * اسماعيليه و باطنيه* نيز اختلاف* نظر جدي* داشت* و آنها را همانند فلاسفه* رد و تكفير نمود. وي* در يكي* از كتب* خود به* شيوه* اجتهاد و استدلال* به* شرح* زندگاني* خويش* پرداخته* است* بدين* گونه* كه* ابتدا به* كلام* روي* آورد و سپس* به* فلسفه* علاقمند گرديد. پس* از آن* به* مطالعه* عقايد اسماعيليه* پرداخت* و پس* از اينكه* كليه* اين* مكاتب* را ناقص* و مردود دانست* به* تصوف* روي* آورد و با مطالعه* كتب* بزرگان* اين* طايفه* و بررسي* شرح* زندگاني* دراويش* و عرفاي* بزرگ* پيش* از خود تصوف* را به* عنوان* راه* نهايي* سعادت* برگزيد و تا پايان* عمر به* ارشاد معنوي* و خلوت* و عبادت* پرداخت*.
تأليفات* شيخ* را بالغ* بر يكصد و حتي* دويست* و بيشتر نيز نوشته*اند. اين* كتب* اكثرا حاصل* تفكرات*عميق* او و در ارتباط با رشته*هاي* مختلف* علوم* اسلامي* است*. مشهورترين* اين* نوشته*جات* عبارتند از:
ــ احياء علوم* دين* (در اخلاق* وتصوف* و مسائل* ديني)
ــ المستصفي* (در علم* اصول* فقه*)
ــ كيمياي* سعادت* (در اخلاق* و تصوف)
ــ مقاصد الفلاسفه*
ــ تهافت* الفلاسفه*
ــ نصيحه*الملوك* (در حكمت* عملي* و اخلاق*، نامه* امام* به* سلطان* سنجر)
ــ كتاب* الوسيط (در فقه* شافعي)
ــ كتاب* الوجيز (در فقه* شافعي*)
ــ معيار العلم* (در منطق)
ــ المنقذ من* الضلال* (شرح* حال* و سير معنوي* امام* محمد غزالي)
__________________
اسمون ابری بود با نگاه من
maryam آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول