mantiscccam

mantiscccam (http://www.mantiscccam.com/)
-   مطالب جالب و خواندنی (http://www.mantiscccam.com/forum663.html)
-   -   معروف*ترین فساد جنسی فرح (http://www.mantiscccam.com/thread6131.html)

maryam 03-24-2013 23:40

معروف*ترین فساد جنسی فرح
 
معروف*ترین فساد جنسی فرح







درباریان شاه چنان در فساد غوطه*ور بودند كه گاه دست به اعمالی جنون*آمیز می*زدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، هم*آغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمی*گذاشت.



معروف*ترین فساد جنسی فرح، كشف رابطه او با فریدون جوادی بود. «فریدون جوادی از قدیمی*ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.» به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.

در مسافرتی كه فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود كه یكی از سربازان گارد آنها را دید. سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض می*كند. این سرباز از لرهای خرم*آباد بود و چون متعصب بود، نزد فرمانده*اش سرهنگ بیگلری رفت و گفت: «ما خیال می*كردیم كه از یك زن عفیفه نگهبانی می*كنیم و نمی*دانستیم كه این*طور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یك مغازه مرخص كردند.

رابطه فرح و جوادی در یك دربار فاسد، امر غیرمنتظره*ای جلوه نمی*كرد و تنها در موقع بروز رقابت*ها و حسادت*ها تجلی می*كرد. فرح نه*تنها از فاش شدن این ماجرا واهمه*ای نداشت، بلكه دستور داد تا اتاق یكی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیك او باشد.ملكه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً كاری می*كرد كه به محمدرضا لطمه بخورد.»

ملكه مادر در عكس*العمل به این ماجرای عشقی می*نویسد: «خب چه كار می*توانستم بكنم؟ اگر می*خواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می*شد. این بود كه خودم فرح را خواستم كه به او نهیب زدم و زنیكه گدازاده خجالت نمی*كشی این قبیل كارها را جلوی چشم كاركنان دربار انجام می*دهی؟» البته ملكه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافه*گویی می*كند. چطور ممكن است شاهی كه خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی می*پرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملكه تأییدی بر استنباط ما باشد.

فرح گفت: «درست گفته*اند، شاه می*بخشد؛ شیخ علی*خان نمی*بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین*تنه*ام را دارم!»اختیار پایین*تنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یك بار دیگر كه فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یك اتاق، در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلی انصاری قرار گرفت، همین پاسخ را داد كه همه «اختیار پایین*تنه خودشان را دارند.»

ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یك شب در كافه محله لاتن با وی كه یك دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و «این آشنایی یك عشق آتشین بین آنها ایجاد كرد. در ابتدا، كار آنها لاس زدن*های پاك! بود، ولی دیری نپایید كه این لاس زدن*ها تبدیل به بوسه*های بسیار عاشقانه شد.»

این رابطه همچنان برقرار بود تا اینكه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامه*ها فهمید كه فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم كه بودم، برای تو ملكه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده كه دوستی ما در قلب ما هر طوری كه شده است، باقی بماند.»

فرح گاهی اوقات رعایت شأن و جایگاه ملكه را نمی*كرد و با هر بی*سر و پایی طرح مراوده می*ریخت. از جمله با مربی اسكی*اش كه یك نجار سوئیسی بود، در حال معاشقه دیده شد.

رفتار جلف فرح در كاخ یك مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح كه از شاه می*خواست استراحت بیشتری بكند با لحنی پرخا*ش*كنان گفت: «تنها یك راه برای استراحت كردن من وجود دارد و آن هم این است كه از دعوت كردن این بچه خوشگل*ها كه دور و برتان می*گردند، دست بردارید. وقتی اینجور آدم*ها دور و برم را گرفته*اند چطور انتظار دارید كه استراحت كنم؟»

درباریان شاه چنان در فساد غوطه*ور بودند كه گاه دست به اعمالی جنون*آمیز می*زدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، هم*آغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمی*گذاشت. حتی فریده دیبا در مهمانی كاخ سفید از اینكه مردان و زنان یكدیگر را در حضور هم می*بوسند و خیلی صمیمانه با زنان یكدیگر در حضور هم می*رقصند، سخت تعجب می*كرد، ولی هنوز غرق در تعجب بود كه «كندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم درحالی كه دست*هایش را دور كمر ژاكلین حلقه كرده بود با او رقصید.»

پرده دری فرح در زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اسلامی و انسانی را عموم ما با جشن هنر شیراز می شناسیم ولی فرح، هنر نمایی ها و هنر پروری های(!) دیگری هم داشته است که یک نمونه آن حمایتش از آشور بانی پال بابلا (یکی از نمادهای انحطاط و استهجان و ابتذال هنر در کشور) بوده است.

«آشور بانی پال بابلا یکی از هنرمندان سوپر مدرنیست !! و خیلی خیلی پیشتاز !! بود که دستی در تمام به اصطلاح هنرها داشت. شعر می گفت، نمایشنامه می نوشت، کارگردانی می کرد، ادعای فیلم سازی و عکاسی داشت.

او در سال های آخر حیات **** پهلوی، نمایشگاه عکسی از صُوَر قبیحه و عکس هایی در ابعاد بسیار بزرگ از پایین تنه خود ترتیب داده بود، که فرح پهلوی شخصاً این نمایشگاه را افتتاح کرد و او را به خاطر "ابراز شجاعت در شکستن مرزهای رو در بایستی فرهنگی" (این عبارت دقیقاً عین گفته فرح پهلوی خطاب به آشور بانی پال بابلا، پس ازدیدار از نمایشگاه عکس او بود) مورد تفقد قرار داد و یک بورس مطالعاتی در اختیار او گذاشت و او را به فرانسه فرستاد.

آشور بانی پال چند نمایشنامه بر روی صحنه آورد. در یکی از این نمایشنامه ها تمام هنر پیشه های زن و مرد آن لخت و عریان -به صورت مادر زاد- به صحنه می آمدند و در مقابل چشم تماشاگران هنر نمایی می کردند و در نمایشنامه ای دیگر، هنر پیشگان در حین اجرای برنامه برخی از تماشاچیان را به باد ناسزا می گرفتند و به آنان فحش های رکیک می دادند و واکنش خشم آلود بعضی از تماشاچیان را به حساب موفقیت خود در وادار کردن تماشاچی به بازی و دخالت در نمایش خود تلقی می کردند.


__________________


اکنون ساعت 06:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.7
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Search Engine Optimization by vBSEO 3.6.0