شما عضو سایت نیستید, لطفا از طریق این لینک برای ثبت نام اقدام نمایید.    
mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam

به سایت بزرگ و تخصصی mantiscccamخوش امدید . فروش ویژه اکانت های حرفه ای {cccam-mgcamd }منتیس سیسیکم با چهار ابر سرور قوی و قدرتمند اماده میزبانی شما عزیزان میباشد ..شایان ذکر هست دیتا سنترهای سرورهای ما مستقر در سویس و المان میباشد با پورت کاملا اختصاصی 8گیگ بدون قطعی بدون فریز با اب تایم 24 ساعت ..عزیزان میتوانند خرید رو بصورت انلاین انجام بدن و انی هم تحویل بگیرند.. برای خرید به ادرس زیر بروید


بازگشت   mantiscccam > انجمن اخبار , مطالب و تازه های روز جهان > بخش اخبار حوادث ،زلزله ،سیل و مخربهای طبیعی > اخبار حوادث

پاسخ
 
LinkBack ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 01-01-2014, 16:19   #1
ali
مدیر بازنشسته
 
ali آواتار ها
 
تاریخ عضویت: May 2013
نوشته ها: 5,911
تشکر: 0
تشکر شده 10 بار در 10 ارسال
پیش فرض پشيمانی زن جوان از تصميم اشتباه

پشيمانی زن جوان از تصميم اشتباه


ثروت يك پسر، زني جوان را وسوسه كرد تا از شوهرش طلاق بگيرد و با تنها گذاشتن كودكش به خانه بخت جديد برود.اين زن پشيمان است و مي*خواهد باز دخترش را در آغوش مادري بگيرد.


روزنامه ایران: ثروت يك پسر، زني جوان را وسوسه كرد تا از شوهرش طلاق بگيرد و با تنها گذاشتن كودكش به خانه بخت جديد برود.اين زن پشيمان است و مي*خواهد باز دخترش را در آغوش مادري بگيرد.

طعم تلخ لحظه*اي غفلت

حال و هواي عجيبي در فضاي آسايشگاه سربازي سايه افكنده بود، كم*كم بهار از راه مي*رسيد و شوق سفر اميد تازه*اي را در دل سربازها زنده كرده بود. اين اميد بويژه در دل سربازهايي كه زن و بچه*اي داشتند، پررنگ*تر مي*شد و براي رفتن به تعطيلات عيد لحظه*شماري مي*كردند. چند روز به تعطيلات عيد مانده بود كه مرتضي برگه مرخصي*اش را گرفت و منتظر شد تا صبح زود آسايشگاه را به سمت خانه*شان ترك كند.

آن شب هر ثانيه ساعت براي مرتضي اندازه يك عمر سپري مي*شد، چند ماهي بود كه دختر كوچولويش را در آغوش نگرفته بود و دلتنگ خانواده كوچكش بود، اما غافل از اين*كه يك اشتباه كوچك چقدر زود كانــون كوچك*شان را تار و مار خواهد كرد. صبح زود وقتي براي نماز صبح بيدار شد، كيف دستي*اش را آماده كرد و عيدي خانواده*اش را در آن گذاشت. خودش را براي رفتن به تعطيلات آماده مي*كرد كه در اين ميان رضا يكي از هم*خدمتي*هايش خواست تا با خودرويش به شهر آن*ها بروند. مرتضي كه به نظر ميزبان خونگرمي مي*رسيد از پيشنهاد رضا استقبال كرد و با اين رفيق نه چندان صميمي*اش راه خانه را در پيش گرفتند.

مرتضي كه مرد كم*حرفي بود درباره اين*كه زن و بچه*اي هم دارد تقريباً به كسي چيزي نگفته بود و رضا با تصور اين*كه چند روزي را مهمان خانه مرتضي خواهد شد از رفيق هم*خدمتي*اش خواست تا در چند روز مانده به عيد از گوشه و كنار شهر ديدن كنند. نزديك غروب بود كه خودروي رضا جلوي در خانه*اي توقف كرد، هر دو سرباز جوان از آن پياده شده و وارد خانه شدند. دقايق زيادي نگذشته بود كه زن جواني با چادري رنگي براي پذيرايي از مهمان همسرش وارد اتاق شد، اين پذيرايي ساده از يك مهمان ناخوانده و غريبه نقطه عطفي در زندگي مرتضي شد.

وي كه هيچ حرفي درباره خانواده*اش به رضا نزده بود قرباني يك لحظه غفلت شد چرا كه رضا با تصور اين*كه آن دختر، خواهر مرتضي است به وي علاقه*مند شد و راز دلش را نزد دوستش فاش كرد و گفت قصد دارم از خواهرت خواستگاري كنم. مرتضي آنچه را كه مي*شنيد باور نداشت، با نگاهي حيرت*زده به رضا چشم دوخته بود و با صدايي لرزان گفت اين دختري كه تو از آن دم مي*زني همسرم است و دختر كوچولويي نيز دارم كه در اتاق خوابيده است. رضا ابتدا با تصور اين*كه مرتضي شوخي مي*كند، حرف*هايش را جدي نگرفت. رضا با سماجت*بازي*ها و رساندن پيام به زن جوان و دادن وعده خانه ويلايي و خودروي لوكس با زندگي رويايي در حالي كه پدرش به حمايت مالي از وي پرداخته بود توانست مهسا را وسوسه به طلاق و جدايي كند.

اين در حالي بود كه رضا جرأت رفتن به شهر هم*خدمتي قديمي*اش را نداشت و برادران مهسا با حمله به خانه ويلايي وي در شمال تهران اعتراض خود را نشان داده بودند اما ديگر ثروت ميلياردي پسر يكي يكدانه، چشم و دل مهسا را كه جز يكبار هيچ*گاه رضا را نديده بود كور كرده بود و وي بدون اين*كه به غم فراق دختر كوچولويش فكر كند، تصميم گرفت به خانه بخت جديد برود غافل از اين*كه اين خوشبختي چندان دوام نخواهد آورد و لاابالي*گري*هاي رضا و غم*دوري دخترش در مدت نه چندان زيادي لذت رسيدن به ثروت ميلياردي را در دلش كور خواهد كرد و وي پشيمان خواهد شد.

عاقبت يك تصميم اشتباه

مهسا بعد از اين*كه از همسر نخست خودش جدا شد، راه تهران را در پيش گرفت و با روياي رسيدن به خوشبختي پاي در خانه ويلايي گذاشت اما هر زمان از دختر 8 ســــــــــاله*اش مي*خواست تا وي را از نزديك ببيند دخترك با صداي غم*انگيزي پيشنهاد مادرش را رد مي*كرد و تمايلي براي ديدن مهسا نشان نمي*داد.

وي كه از تصميم اشتباه خود پشيمان شده بود در يك تماس ناگهاني از مرتضي خواست تا زندگي*شان را از نو شروع كنند غافل از اين*كه جدايي*اش از مرتضي داغ سنگيني به دل اين مرد و دختر كوچولويشان گذاشته است.
__________________
عزیزان توجه کنند اکانت تست اراعه میگردد..
فروش اکانت های سیسیکم با بهترین کیفیت و بدون قطعی فول پکیج

سه ماهه:23هزار تومان+8روز رایگان
شش ماهه:35هزار تومان+15روز رایگان
یک ساله:70هزار تومان+2ماه رایگان
فروش اکانت های پر قدرت و تضمین شدهmgcamd:
شش ماهه:70هزار تومان
ali آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ


مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است
Trackbacks are فعال
Pingbacks are فعال
Refbacks are فعال



اکنون ساعت 09:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.7
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Search Engine Optimization by vBSEO 3.6.0

سايت منتيس سيسيکم بزرگترين انجمن شرينگ در سال 1391 تاسيس شده است و همواره کوشيده است تا بهترين و با کيفيت ترين اکانتهاي سي سي کم را به مشتريان خود ارائه دهد . همچنين سايت منتيس سيسيکم بر گرفته از بهترين اموزشها در زمينه ماهواره و تعميرات و ديگر موارد ميباشد
PostMan By Cultural Forum | Study at Malaysian University