نمایش پست تنها
قدیمی 04-05-2013, 12:20   #3
maryam
مدیر ازمایشی
 
maryam آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Aug 2012
نوشته ها: 4,579
تشکر: 0
تشکر شده 449 بار در 299 ارسال
پیش فرض

داستان دم خروس

يك روز شخصي خروس ملا را دزديد و در كيسه اش گذاشت,
ملا كه دزد را ديده بود او را تعقيب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا نديده ام,
ملا دفعتا دم خروس را ديد كه از كيسه بيرون زده بود به همين جهت به دزد گفت درست است كه تو راست مي گويي ولي اين دم خروس كه از كيسه بيرون آمده است چيز ديگري مي گويد.

__________________
اسمون ابری بود با نگاه من
maryam آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول