نمایش پست تنها
قدیمی 01-19-2013, 01:20   #8
jafar007
کاربر فعال
 
jafar007 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0
تشکر شده 9 بار در 9 ارسال
پیش فرض

بعثت پيامبران خلاف حكمت الهي

تا اينجا من چهار مشكل عمده پيرامون معجزه را مطرح كردم. اول آنكه اصولاً راهي براي پي بردن به اينكه فلان عمل شگفتانگيز، واقعاً معجزه است يا نه وجود ندارد؛ و اين ناشي از آن است كه هرگز نميتوان با قطع و يقين، به وجود اوصافِ معجزه در فعل مورد نظر اذعان كرد، و همين به تنهايي براي نفي رابطه معجزه با صدق مدعي نبوت كافي است. زيرا وقتي مدعي نبوت عمل شگفتانگيزي انجام ميدهد، ابتدا بايد معلوم شود كه آيا در اينجا واقعاً معجزهاي (مطابق تعريف) صورت گرفته است يا نه، و سپس (در صورت مثبت بودن پاسخ) به اين انديشيد كه آيا آن معجزه دلالت بر صدق مدعي ميكند يا نه. وقتي مرحله اول با بُنبست روبرو باشد، نوبت به مرحلة دوم نميرسد. دوم آنكه حتي با فرض وقوع معجزه، استدلالي كه براي اثبات دلالت منطقيِ معجزه بر صدق مدعي ارائه شده است، استدلالي ضعيف است و شكاف منطقي بين معجزه و نبوت با اين ادله ضعيف پر نميشود، سوم اينكه (بنا به دليلي كه پيش از اين تحت عنوان يك نكته شگفتانگيز آوردم) انجام معجزه توسط مدعي نبوت نه تنها نبوت او را اثبات نميكند، بلكه برعكس، عدم نبوت او را اثبات ميكند. مشکل چهارم ظنیت علم تاریخ است که مانع از آن میشود تا آیندگان بتوانند به وقوع معجزات توسط مدعیان نبوت در گذشته یقین حاصل کنند (و بر اینها بیفزایید نکته پنجمی را که پیش از این بدان اشاره کردهام و آن اینکه: هر پیامبری پیش از آنکه بخواهد نبوت خود را برای دیگران اثبات کند، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهد که: تو خودت چگونه فهمیدی و یقین کردی که واقعاً خدا و یا فرشتهای از طرف خدا با تو سخن گفته و تو را مأمور هدایت انسانهای دیگر کرده است؟ از کجا یقین داری که دچار توهم نشدهای و یا آنچه شنیدهای و دریافت کردهای وحی الهی بوده نه القائات شیطانی؟)

مجموع اين مطالب ميتواند شك و ترديدي مهيب نسبت به اصل نبوت ايجاد كند، زيرا به نظر ميرسد كه راهي مطمئن و قطعي براي پيبردن به واقعيت و صدق مدعاي افرادي كه ادعاي پيامبري ميكنند، وجود ندارد. اگر خداوند ميخواست پيامبراني به سوي بشر بفرستد، لاجرم راهي براي حل اين مسئله قرار ميداد، ولي گويي چنين راهي وجود ندارد، پس (حداقل به احتمال قوي) ارسال رسل واقعيت ندارد، زیرا خلاف حکمت الهی از آب در میآید. به عبارت دیگر نتیجه شگرفی که از مطالب فوق میتوان گرفت این است که بعثت پیامبران با حکمت الهی ناسازگار است، و این نکتهای است شنیدنی. تا به حال همیشه میشنیدیم که حکمت الهی اقتضای ارسال رسل را میکند، ولی کم کم به این نتیجه میرسیم که اتفاقاً ارسال رسل خلاف حکمت الهی است. زیرا از طرفی خداوند به انسان عقل داده است تا از آن برای کشف حقیقت و تشخیص حق از باطل استفاده کند و فریب نخورد، و از طرفی دیگر همین عقل در برخورد با مدعیان نبوت راهی برای کشف حقیقت ندارد و آدمی اگر بخواهد به مقتضای عقل و منطق عمل کند، نمیتواند نبوت مدعی را باور کند. نتیجه این میشود که اگر خداوند پیامبرانی مبعوث کند، عاقلان و نکتهسنجان از ایمان آوردن و پذیرش مدعای آنها خودداری میکنند و حتی گاهی به اقتضاي همان عقلي كه خدا به آنها داده است، در برابرشان موضعگیری میکنند و در عوض افراد عامی و ساده لوح و خوشباور به آنها ایمان میآورند[7] آیا این خلاف حکمت نیست؟ من براي تقويت مدعاي خودم، دو پرسش مهم را مطرح ميكنم:

1. اگر خداوند ميخواست انسانها را به راهي خاص هدايت كند كه عقل از كشف آن عاجز است، آيا نميتوانست با همة انسانها (در حد توان و ظرفيتشان) ارتباط برقرار كند و همانگونه كه پيامبران را (بنا به فرض دينداران) مورد عنايت و توجه و تربيت خاص خود قرار داد، با ديگران نيز همينگونه رفتار كند؟ آيا اين روش، ضمن اينكه عادلانهتر و حكيمانهتر بود، موفقتر از آب در نميآمد و مانع بوجود آمدن اينهمه اديان و مذاهب و فرقههاي مختلف و اختلافات و جنگهاي درونديني (بين پيروان و فرقههاي درون يك دين) و برونديني (ميان پيروان اديان مختلف) نميشد؟

2. فرض كنيم هدايت مستقيم همه انسانها (به هر دليلي) ممكن نباشد، اما اگر خداوند ميخواست انسانها را به راهي خاص هدايت كند، آيا نميتوانست در همه زمانها و در سراسر كره زمين پيامبراني مبعوث كند (تعدد و استمرار نبوت) تا از طرفي هيچ انساني از نعمت هدايت محروم نشود، و از طرفي ديگر حتيالامكان مانع تحريفها و بدفهميها و كجفهميها ولذا اختلافات و تشتت آرا و شكوحيرتها و يا جنگها و دعواهاي فردي و فرقهاي شود؟[8]

پاسخ اين پرسشها معلوم است. اما نتيجه اين ميشود كه اگر خداوند قصد هدايت آدميان به راهي خاص را داشت، يا از روش هدايت مستقيم استفاده ميكرد، و يا حداقل در همه زمانها و در همه مناطق كره زمين پيامبراني را مبعوث ميكرد. اما هيچكدام از اين دو محقق نشده است، بنابراين خداوند قصد هدايت آدميان به راهي خاص (آنچنان که متکلمان مسلمان میگویند) را نداشته است. به عبارتي ديگر نبوت به شكلي كه در تاريخ رخ داده (و به نتايج تلخ و ناگواري كه شاهد آن هستيم منتهي شده) نميتواند منشائي خدايي داشته باشد. اين مطلب هنگامي واضحتر و روشنتر ميشود كه به ناسازگاري بسیاری از تعاليم مدعيان نبوت با اصول مسلم عقلي و اخلاقي و واقعيات علمي نیز پيببريم.[9]
__________________

البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم!
م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹
jafar007 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول