نمایش پست تنها
قدیمی 01-29-2013, 13:46   #2
jafar007
کاربر فعال
 
jafar007 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0
تشکر شده 9 بار در 9 ارسال
پیش فرض

<b>نیچه یک کتاب کامل، کتاب فراتر از نیک و بد، را برای پاسخ به این اساتید نوشته، البته قصد او پاسخ دادن نبوده است بلکه انتقاد بوده است، ابتدای این کتاب اینگونه شروع میشود:
«فرض کنیم حقیقت یک زن است، چه خواهد شد؟ آیا مبنایی برای این بد بینی وجود ندارد که تمام فلاسفه تا به امروز نسبت به این زن بی تجربه و خام بوده اند؟ آن جدیت دهشتناک، آن زمختی و خود را تحمیل کردن که معمولاً با آن به نزد حقیقت رفته اند، روشهای بد ترکیب، و زننده ای برای بدست آوردن قلب آن زن بوده اند. » (1)
نیچه با تشبیه حقیقت به یک زن، میگوید ممکن است رسیدن به حقایق شاید مانند بدست آوردن قلب یک زن باشد، با جدیت و خود تحمیل کردن نمیتوان قلب یک زن را بدست آورد، آنچه لازم است لطافت و انعطاف است، سبک تفکر نیچه در مورد حقایق اینگونه است، نیچه فیلسوفی کانتیننتال است، نه فیلسوفی تحلیلی، تلاش برای تحلیل منطقی واژه های نیچه شبیه تلاش برای نواختن زیبا ترین آهنگ ها با چکش و ارّه است.
نیچه شبیه یک فیلم عمیق است که میبینید، این فیلم منظوری ندارد، بلکه پیامی دارد، سبک نیچه یک سبک عرفانی است، نیچه فلاسفه سوفسطائی را برتر از فلاسفه خردگرا میداند، خشن ترین و بدترین حمله ها را به سقراط میکند، اگر قرار باشد نیچه را با شخصیت های فرهنگی خودمان مقایسه کنیم، به نظر من نیچه افکار نیچه مخلوطی از مولانا، خیام و فردوسی است. نیچه شبیه مولویست، چون سوفسطائی است، شبیه خیام است از این جهت که بسیار کفر میگوید، شبیه فردوسیست، از آن جهت که معتقد به قهرمانیست.
و تنها با این روش میتوان نیچه را درک کرد.</b>
__________________

البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم!
م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹
jafar007 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول