نمایش پست تنها
قدیمی 02-25-2013, 19:20   #2
jafar007
کاربر فعال
 
jafar007 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0
تشکر شده 8 بار در 8 ارسال
پیش فرض

مقدمه


اصطلاح روشنفکری دينی عمدتاً از اوايل دهۀ هفتاد شمسي، بويژه در پی نشر آثار کلامی عبدالکريم سروش و حلقۀ موسوم به کيان (که هدف ايشان يافتن رويکردهای جديدی به دين و دينداری بود) در ادبيات روشنفکری ايران رواج يافت و پيامد آن درحيطه ی سياسی به "جريان اصلاح طلب" انجاميد که، محمد خاتمي، از سرشناسان آن، دو دوره رياست جمهوری را تجربه کرد. اما ريشه های اين جريان به چند دهه پيش تر، به تلاش های فکری کسانی مانند علی شريعتي، مهدی بازرگان و مرتضی مطهری باز می گردد [1] تفاوت اين حلقۀ جديد روشنفکران دينی با اسلافشان اينهاست که: اين جريان در حيطه ی عملی حکومت جمهوری اسلامی را تجربه کرده و يا در آن مشارکت داشته؛ از جهت نظری آشنايی عميق تری با فلسفه و کلام جديد دارد؛ و در زمانه ای سخن می گويد که جهان بينی علمي، سکولار دموکراسي، حقوق بشر، و اقتصاد بازار آزاد ارزش های غالب و جهانشمول شمرده می شوند.

چون موضوع بحث من روشنفکری دينی در ايران است، از اينجا به بعد هرجا از دين نام می برم، مقصودم اسلام شيعی است مگر اينکه جز آن تصريح شده باشد. اصطلاح نظام باور را، به همان سياق مفهوم شبکه ی باور کوآين به کار گرفته ام. شبکه ی باور در رويکرد کوآينی همچون منسوجی تنيده شده از باورهای ماست که از باورههای بنيادی مان مانند باورهايمان به صدق های رياضی و منطقی گرفته تا باورهای علمي، دينی و باورهای زندگی روزمره را در برمی گيرد. با اين استعاره، باورهای اساسی تر ما تارهای مستحکم تر اين منسوج را تشکيل می دهند که در مرکز اين شبکه قرار می دهند؛ و باورهای کمتر بنيادي، تارهای ضعيف تر را تشکيل می دهند که در حاشيه های اين شبکه جای دارند و مستقيماً با جهان تجربه ی حسی در تماس اند. بازنگری در باوری بنيادی تر باشد پس از بازنگری در باورهايی تجربی تر روزمره لازم می آيد. در اينجا برای اختصار کلام از دين به عنوان يک نظام باور/هنجار سخن خواهم گفت که منظور از آن علاوه بر شبکه ی باورهای دينی يعنی گزاره هايی که با "است" پايان می يابند (مانند: "محمد پيامبر خدا است"، "خدا قادر مطلق است"، "قرآن وحی خدا است"، و ...) نظام هنجاری دين نيز هست گزاره هايی تجويزی (مانند: "بايد مطابق شرايطی روزی هفده رکعت نماز خواند"،" قاتل بايد قصاص شود يا ديه دهد"، "مسلمان مرده را بايد پيش از دفن غسل کرد مگر آنکه شهيد باشد"). به بيان ساده تر نظام باور/هنجار دين آن چيزهايی است که يک عالم دينی (آخوند) کلاسيک و متعارف درست می داند. گاهی هم صرفاً واژه ی دين را برای اطلاق به نظام باور/هنجار دين به کار می برم. مقصود اصلی ام از نظام باور مدرن، پذيرش گزاره های علمی و متد تجربی جهت تبيين مسائل دنيوي، و از نظام هنجاری مدرن، دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر (= سکولاردموکراسی )، و اقتصاد بازار آزاد است.
قصد از اين نوشتار پرداختن به بررسی يا تعليل، تاريخ عقايد و وقايع نيست. اين نوشتار پژوهشی تاريخی يا جامعه شناسانه نيست. هيچ پيش فرضی هم در مورد اينکه دين "فی نفسه"، يا مسلمانی "حقيقي" چيست، نخواهم کرد. پاسخ اين پرسش در حيطه ی کلام می گنجد. و اين نوشتار قرار است عمدتاً فلسفی باشد و نه کلامي. پس تنها به توصيف مختصر روايت ها و نگرش های نظری مختلفی می پردازم که مصاديق روشنفکری دينی محسوب می شوند. مسلما اشارات مجملی که به نماينده گان اصلی رويکردها شده، به معنای تلاش برای خلاصه کردن يا نقد انديشه های هيچ يک به طور اخص نيست. هدف اصلي، تحليل مفهومی و فلسفی مختصر رويکردهای عمده ايست که می توانند برسازنده ی هسته های نظری پروژه های روشنفکری دينی باشند. در اين ميان به ويژه به طرح انتقادی رويکرد دين حداقلی يا اصالت تجربه ی دينی می پردازم که عبدالکريم سروش و مصطفی ملکيان مدافعان عمده ی آنند.

__________________

البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم!
م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹
jafar007 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول