نمایش پست تنها
قدیمی 02-25-2013, 19:21   #4
jafar007
کاربر فعال
 
jafar007 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0
تشکر شده 8 بار در 8 ارسال
پیش فرض

نگرش های مختلف به تعارضات نظام باور/هنجار مدرن و دين

در مورد حيطه های ناهمسازی ميان نظام های باور/هنجار مدرن و دين اتفاق نظر وجود ندارد. همين عدم توافق، راه را بر راهکارهای مختلفی برای سازش دادن ميان اين دو نظام می گشايد. به عبارت ديگر، بسته به اينکه شخص مصالحه جو کدام حيطه ها را ناسازگار بداند، می تواند کانون تلاش فکری خود را بر موارد مختلفی متمرکز کند. به علاوه می تواند راهکارهای مختلفی را برای رفع اين ناهمسازی ها پيش گيرد. به اين ترتيب ما با اقسام مختلفی از روشنفکر دينی سروکار پيدا می کنيم. می توانيم چند نگرش زير به عنوان گزينه های پيش روی روشنفکری دينی مطرح کرد:

2.1. نگرشی که مطابق آن ميان دين و نظام باور/هنجار مدرن (علم،دموکراسي، حقوق بشر و اقتصاد بازار آزاد) ناسازگاری بنيادينی وجود ندارد. چنين رويکردی بس نادر است. چرا که کمتر کسی می پذيرد که آموزه های اسلام، دست کم با حقوق بشری که در اعلاميه ی جهانی حقوق بشر (udhr,1948) درج شده اند کاملا سازگار اند [3].

2.2. نگرشی که مطابق آن ناسازگاری بنيادينی ميان دين و علم جديد وجود ندارد، اما در عين حال منکر همسازی دين با دموکراسی سکولار و حقوق بشر است و اين دو آخری را مرجح برنظام هنجاری دين می شمارد. مثلا، مهدی بازرگان می کوشيد نشان دهد که ميان فيزيک/نصّ قرآن، بهداشت/طهارت ، تکامل/خلقت تناقضی وجود ندارد، اما حکومت دموکراتيک عرفی را بر حکومت فقيهان ترجيح می داد.

2.3. نگرشی که مطابق آن ميان اسلام و علم، دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد ناسازگاری بنيادينی وجود ندارد. اما منکر همسازی تمام عيار اسلام با حقوق بشر است. اين ديدگاهی است که "اصلاح طلبان"، به خصوص محمد خاتمی نمونه ی برجسته ی آن هستند يا بودند.

2.4. نگرشی که برآن است که ميان اسلام وعلم و اقتصاد بازار آزاد تعارضی وجود ندارد، اما منکر همسازی اسلام با دموکراسی و حقوق بشر است. در ادبيات سياسی ايران "کارگزاران سازندگي" مثال نوعی اين نگرش اند و البته به ندرت آنها را در زمره ی روشنفکران دينی محسوب می کنند.

2.5. نگرشی که مطابق آن ميان نظام باور/هنجار متعارف دينی و مدرن، در تمام سطوح علم، دموکراسي، حقوق بشر، اقتصاد بازار آزاد تعارضات بنيادی و رفع ناشدنی وجود دارد اما بر آن است که می توان رويکردی به دين داشت که به رغم رها کردن بخش عمده ای از نظام باور/هنجارهای دينی به نفع باور/هنجارهای مدرن همچنان شايسته ی لقب مسلمانی بود. اين نگرش نوعاً در آثار متأخر عبدالکريم سروش و نيز در آثار مصطفی ملکيان يافت می شود.
به جز 2.1 ، همه ی نگرش های فوق، مستلزم رها نمودن بخشی از نظام باور/هنجار دينی به نفع رقيبان نظري/هنجاری مدرن شان هستند. پس يک تفاوت عمده ی روشنفکر دينی با عالم دينی سنتی در اين است که روشنفکر دينی قائل به صحت و ارجحيت تام و تمام نظام باور/هنجار دين در زمانه ی حاضر نيست. نکته ی مهمی که بايد به خاطر داشت اين است که نظام باور/هنجار دين يگانه و فارغ از تأويل و تفسير نيست. اين عدم اتفاق نظر در مورد اينکه موضع ديندارانه در موارد حادی مانند نظام سياسی مطلوب چيست، به ويژه در شرايط امروزی ايران، محل بحث و جدل های بی پايانی بوده است.


__________________

البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم!
م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹
jafar007 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول