mantiscccam

mantiscccam (http://www.mantiscccam.com/)
-   دانستنیها (http://www.mantiscccam.com/forum614.html)
-   -   جمله های زیبا (http://www.mantiscccam.com/thread807.html)

Admin 08-30-2012 15:27

همه ی هستی من آیه ی تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در آیه تو را آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب وآتش پیوند زدم.

Admin 08-30-2012 15:27

-پنجره!
دانم که آخر چون یکی لبخند
خواهی کشت این روح مصیبت را که ماسیده است
در هزاران گوشه ی تاریک و کور این شبستان سیاه وهم...

Admin 08-30-2012 15:27

صدا یت می زنم گوش بده قلبم صدایت می زند.
شب گرداگردم حصار کشیده است
و من به تو نگاه میکنم
از پنجره های دلم به ستاره هایت نگاه می کنم
چرا که هر ستاره آفتابیست
من آفتاب را باور دارم
من دریا را باور دارم
و چشم های تو سرچشمه ی دریا هاست

Admin 08-30-2012 15:46

کوه باید شود و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه اندوه ز چیست؟
در تو این قصه ی پرهیز که چه؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دم سردی پاییز که چه؟
حرف را باید زد!
درد را باید گفت!
سخن از مهر منو جور تو نیست
یا که از جور منو مهر تو نیست
سخن از متلاشی شدن دوستی است.

Admin 08-30-2012 15:46

وقتی که تنها باشی
وقتی که هیچ کس منتظرت نباشه
وقتی که هیچ جایی رو نداشته باشی که بهش پناه ببری
وقتی زیر تیغی
وقتی همه پنجره های امید بسته است
نا امید نشو دنبال یه پنجره ی باز بگرد!
ببین پیداش می کنی!

Admin 08-30-2012 15:47

چشمان تو شب چراغ سیاه من بود
مرثیه ی دردناک من بود چشمان تو
مرثیه ی دردناک و وحشت تدفین زنده به گوری که من ام من..

Admin 08-30-2012 15:47

به یاد آر که زندگی من باد آست
و چشمانم دیگر نیکو یی را نخواهد دید
چشم کسی که مرا میبیند
دیگر به من نخواهد گریست
وچشمانت
برای من نگاه خواهد کرد
و من نخواهم بود..

Admin 08-30-2012 15:47

حق با شماست
من هیچگاه پس از مرگم
جرات نکرده ام که در آینه بنگرم
و آنقدر مرده ام
که هیچ چیز مرگ مرا
دیگر ثابت نمی کند.

Admin 08-30-2012 15:48

هنگامی که خاطره ات را می بوسم در می یابم دیری ست که مرده ام
چرا که لبان خود را از پیشانیی خاطره ی تو سرد تر می یابم
از پیشانیی خاطره ی تو
ای یار!
ای شاخه ی جدا مانده ی من!

Admin 08-30-2012 15:48

بگذار سنگینیی امواج دیر گذر دریای شب چراغیی خاطره ی تو را در کوفته گیی روح خود احساس کنم.
بگذار آتشکده ی بزرگ خاموشی ی بی ایمان تو مرا در حریق فریادهایم
مرا خاکستر کند.
خار بوته ی کنار کویر جست و جو باش
تا سایه ی من
زخم دار و خون آلود
به هزاران تیغ نگاه آفتاب بار تو در آویزد...


اکنون ساعت 15:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.7
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Search Engine Optimization by vBSEO 3.6.0